روانشناسی عشق

مطابق روانشناسی عشق در ابتدای زندگی فرد، اولین تجربه او از عشق از طریق مهربانی، توجه و محبتی حاصل می شود که مادر، پدر یا پرستار کودک به او می دهد.
در زمان نوزادی و کودکی رفتارهایی مثل محبت و توجه کردن والدین باعث می شوند که ظرفیت ایجاد صمیمیت، الفت یا روابط با دیگران که وابستگی نام دارند و نحوه دلبستگی ما با دیگران را در سرتاسر زندگی معین می کنند در ما به وجود آید.
رفتارهای محبت آمیزی مانند نوازش کردن، بوسیدن یا در آغوش گرفتن کمک می کنند که حس امنیت ناشی از عشق در ما ایجاد شود.
مغز برای رهاسازی اکسی توسین (هورمون عشق) که با استرس مبارزه می کند و احساس صمیمیت ما با دیگران را افزایش داده و به ما کمک میکند تا دلبسته دیگران شویم و به آرام شدن ما کمک می کند.
بر اساس یافته های روانشناسی عشق ایجاد وابستگی در طول دوران نوزادی فقط برای بقای ما نیست که اهمیت دارد. بلکه آرامش و امنیتی را در ما به وجود می آورد که در مواقع بروز استرس یا ترس به آن نیاز داریم همچنین از سلامت روحی و جسمی ما نیز محافظت می کند.
این فقط انسان ها نیستند که به منظور عشق و دلبستگی به دیگران محبت می کنند. عشق در میان حیوانات هم دیده می شود.
عشق نسبت به هم نوع در میان جانوران یک احساس طبیعی و غریزی است. آنها از بودن در کنار یکدیگر و ابراز محبت نسبت به هم لذت می برند.
تعریف عشق
الین هاتفیلد ((Hatfield عشق را گرایشی شدید و زمان دار برای پیوند بین دو فرد تعریف میکند که حالتی از برانگیختگی عمیق فیزیولوژیک است. در نظر وی عشق دوطرفه با خشنودی، رضایت خاطر و شور و شعف است. عشق یک طرفه با احساس پوچی، اضطراب، یأس و نا امیدی همراه است.
در ظاهر انواع متفاوتی از عشق و دوست داشتن وجود دارد مانند عشق والدین به فرزندان، صمیمیت بین دوستان، عشق به خود یا کار و عشق رمانتیک. از نظر روانشناسی عشق در واقع ماهیت تمام این عشقها یکی است و فقط موضوعشان متفاوت است. ماهیت عشق به هر چیز عبارت است از توجه و دلسوزی، مسئولیت، احترام و دانایی کامل به موضوع عشق.
کسی که با خود و دنیای خارج رابطه عاشقانه برقرار میکند، با حس مسئولیت و احترامی که شرط عشق است به دنبال شناخت کامل معشوق خود میباشد و تلاش میکند او را به کمال برساند. چنین انسانی با حرارت عشق خود دنیای اطرافش را زیباتر میکند و هر روز بر قدرت روحی خود نیز میافزاید.
عشق از دیدگاه روانشناسی انواع گوناگونی دارد. برخی از این عشق ها پایدار و برخی گذار هستند.
به طور کلی باور عمومی بر این مفهوم استوار است که وجود عشق انرژی و نبود آن همراه با پریشانی است.
رابرت استرنبرگ، روانشناس و نظریه پرداز روانشناسی عشق، مثلث عشق را با ضلع های دیگری بیان می کند. در دیدگاه وی مثلث عشق دارای یک ضلع شور یا کشش جنسی، یک ضلع صمیمیت و احساس راحتی در کنار یکدیگر و یک ضلع تعهد و مسئولیت پذیری است. از دیدگاه استرنبرگ اگر هر کدام از اینها وجود نداشته باشد، یک جای کار میلنگد اما بعید است هر سه ضلع این مثلث در انسانها کاملا مساوی با هم باشد. بر حسب این که کدام ضلع بلندتر است ماهیت عشق و شکل رابطه عاشقانه تغییر میکند و بر این اساس، روابط زیر شکل میگیرند:
۱-نبود عشق: وقتی که اضلاع سه گانه عشق در روابط افراد نباشد و یا بسیار کمرنگ باشد. مانند بسیاری از روابط رسمی که افراد در اجتماع و محیط های شغلی،تحصیلی و همگانی با یکدیگر دارند. با توجه به روانشناسی عشق اگر احساس شخص نسبت به شریک زندگی از این نوع باشد، این رابطه در معرض خطر است.
۲- دوست داشتن: زمانی است که فقط عامل صمیمیت وجود داشته باشد و از دو بعد دیگر خبری نیست یا بسیار کمرنگ است. این نوع عشق، احساس ایجاد یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی میباشد. در این حالت احساس دلسوزی، رفاقت، گرمی، مهر و علاقه و هیجانات مثبت وجود دارد. اما احساس شور و تعهد وجود ندارد.
۳- شیفتگی (دلباختگی): در این نوع عشق بعد شور (شهوت) بر روابط افراد یا احساس یک فرد نسبت به دیگری حاکم است. یک حالت شدید شور و اشتیاق است که در آن فرد به شدت و به طور افراطی مجذوب شده، درحالی که تعهد و صمیمیت واقعی وجود ندارد. از نظر روانشناسی عشق در این نوع عشق درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژی و روانی وجود دارد. این نوع عشق با وصل به معشوق به شدت پایان میپذیرد و ممکن است به تنفر تبدیل شود.
۴- عشق پوچ (تهی): در این نوع عشق فقط بعد تعهد وجود دارد و سایر ابعاد وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. به طور معمولی این نوع عشق در یک رابطه بلند مدت راکد وجود دارد که در آن زوجها رابطه هیجانی و عاطفی متقابل را از دست دادهاند. این نوع عشق در ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده نیز دیده میشود.
۵- عشق رمانتیک: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و شور و شوق است که بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است. در این حالت اعتماد بسیار بالایی نسبت به همسر وجود دارد و به لحاظ عاطفی به شدت به او نزدیک است. در این نوع عشق خود افشایی بسیار بالاست و شخص بدون ترس از طردشدن، عقاید و افکار خود را با همسرش درمیان میگذارد و حالت شور و شوق را در اوج خود تجربه خواهد کرد. با این حال به دلیل نداشتن بینش و تعهد، امکان تداوم این عشق اندک است. با توجه به روانشناسی عشق در صورتی که رابطه به علت ارضای نیازهای زوجین تداوم یابد به مرور زمان تعهد در روابط آنها به وجود میآید.
۶- عشق رفاقتی: این نوع عشق ازدو بعد صمیمیت و تعهد است. یک رابطه دوستانه پایدار، طولانی مدت و متعهدانه که همراه با مقدار زیادی صمیمیت است. در این نوع عشق تصمیم بر آن است که شخص همسرش را دوست داشته باشد و به باقیماندن با او متعهد میباشد. بسیاری از عشقهای آرمانی که دوام یابد و پایدار شود، تبدیل به عشق رفاقت آمیز خواهد شد. این نوع عشق بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده میگردد.
۷- عشق ابلهانه: این نوع عشق، از ترکیب دو بعد شور (شهوت) و تعهد تشکیل می شود و صمیمیت درآن دیده نمیشود. زوجین صرفاً براساس حالت شور (شهوت) نسبت به هم متعهد هستند. از نظر استرنبرگ دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد میگردند. این عشق خیلی شدید و اغلب وسواس گونه است.
۸- عشق کامل (آرمانی): این نوع عشق ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور (شهوت) و تعهد است. در این حالت فرد همسر خود را به عنوان یک انسان دوست میدارد و به او احترام میگذارد، به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی میکند. رفتار دوستانه، رفاقت آمیز، محبت آمیز و مراقبت آمیز خواهد داشت. روابط زناشویی همراه با تعهد به وفاداری و اوج لذت بدون احساس گناه تجربه میشود. استرنبرگ رسیدن به این مرحله را آسان اما نگهداشتن آن را سخت میداند.
تجربه عشق برای زنان و مردان و از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق دارد. برخی پژوهشگران روانشناسی عشق مدعی هستند که اگر قرار باشد عشق دوام بیاورد، باید از حالت شدیدا رمانتیک به عشقی دوستانه، عمیقتر و محبتآمیزتر تبدیل شود.
خصوصیات روانی – جسمانی یک فرد عاشق
- عشق یکی از انگیزههای ازدواج است و عاشق با علائمی به شرح زیر مشخص میشود:
- آرزوی تملک معشوق و همانند سازی با او
- حساسیت و محبت نسبت به معشوق و اشتیاق به محافظت از معشوق و خشنودی و رضایت خاطر او
- تمایلات جنسی نسبت به معشوق که ممکن است جنبه متعالی پیدا کند
- تجسم معشوق به صورت کمال مطلوب
- آرزوی اینکه شخص نیز در مقابل مورد توجه معشوق قرار گیرد
- احساس خوشنودی از بودن در کنار معشوق
- دستخوش احساس عاطفی شدید شدن هنگام تجدید خاطره معشوق
- تمرکز عشق برای یک نفر و احساس ناتوانی در عشق ورزیدن به فرد دیگری در همان زمان
- افکار ناخوانده وسواس فکری و اشتغال ذهنی دائم
- پافشاری بر وجود مثبت فرد به صورت مطلوب و پوشاندن وجود منفی و توجیه اشتباهات او
- پاسخهای روانی- جسمانی بیثبات مثل شعف، وجد، شرم، افزایش انرژی، بیخوابی، اضطراب و غیره
- آرزوی محبت از جانب معشوق و یکی شدن و پیوند با او
- وابستگی هیجانی، امید، حسادت و ترس از طرد شدن
- همدلی، احساس مسئولیت و میل به فداکاری برای او
- تغییر اولویتهای روزانه برای در دسترس او بودن و تغییر عادتها و ارزشها برای آنکه معشوق تحت تأثیر قرار گیرد
- میل جنسی با میل به انحصار و مالکیت جنسی
- ترجیح ارتباط عاطفی بر ارتباط جنسی
گردآوری:آکادمی راه طلایی